پيام

عرشيا تکN
93/10/24

+ * هبوط خودم را به جامعه ي آمپول زن ها تبريک عرض ميکنم:دي * چند دقيقه پيش پاي يکيو سوراخ کردم:-o

نوشته هاي ... 98/9/22

:دي

:دي خيليم خوبه:دي آخرش که سوزن درمياوردم دستم کج شد بيچاره چه زجري کشيد:-o

سلام دکتر طن:دي کي قراره آمپول بخوره؟:دي

داشت مي مرد بد کردم؟x-(

خوب زدم:) خودش گفت :دي فردا و پس فردا هم بايد بزنم:دي

mokhlef:|

فقط سوراخ کردي يا اينکه آمپول زدي ؟

فقط فهميدم چندتا از بافت هاي عضلانيش پاره پاره شد:( حيوونکي:( آمپول زدم ديگه:دي / داخلش يه دارو بود:)

البته آمپول زدن زياد سخت نيست اما چون پاي مرگ و زندگي در ميونه دستامون ميلرزه و کار دست خودمون ميديم :D ما يه زماني بايد هر دو روز آمپول زن مي آورديم و هر نوبت دوازده هزار ميداديم يه روز تو داروخانه دستور تزريق رو خوندم و از فرداش خودم شروع کردم و يادمه اون زمان کلي صرفه جويي ارزي کرديم :)

بله آدم اگه نتونه يه آمپول بزنه بايد خودشو از طبقه 22م ساختمون پرت کنه پايين:-o

:دي

:D :-o

چيه خاله؟:دي

عرشيا اينجا وضعت خوبه ها خاله داري ... آبجي داري ... دادا داري ... راوندي داري :D ديگه چي کم داري ! :)

توي واقعيت که نه خاله داريم نه راوندي؟:( تف به اين زندگيه بدون راوندي:( :دي

چه ميشه کرد ديگه !؟ ما هم دلمون به همين دوستيا خوشه :)

دل خوش سيري چند؟:)

يعني الان ما بايد از طبقه 22 خودمونو.بندازيم پايين؟

ها؟چي ؟ ها؟چي شده؟:-o

گفتين كه آدم اگه نتونه يه آمپول بزنه بايد خودشو از طبقه 22م ساختمون پرت کنه پايين. من نميتونم. برم طبقه 22 الان؟:)

خب هنوز که نزدين:دي / يه دونه بزنين اگه طرف زنده موند پرت نکنين ولي اگه مرد پرت کنيد:) چون اگه پرتم نکنين طناب تو گردن پرتتون ميکنن:دي